یاقوت فروغ

«لغت نامه دهخدا»

[فُ] (ص مرکب) چیزی که فروغ یاقوت داشته باشد. (آنندراج). چیزی که آب و رنگ آن مانند یاقوت باشد. (ناظم الاطباء) :
در هوای لب یاقوت فروغ تو عقیق
اشک گرمی است که از چشم سهیل افتاده ست.
صائب (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر