لغت نامه دهخدا

کلمه
آبلیته
آب لیمو
آبمال واره
آب مالی کردن
آب مانه
آب ماه
آب ماهی نمکسود
آب مرده
آب مردی
آب مرغان
آب مروارید
آب مژگان
آب مژه
آب مضاف
آب مطلق
آب معدنی
آب معلق
آب مقطر
آبن
آب ناداده
آب نار
آب نارنج
آبناک
آبنایخ
آب نبات
آبندون
آب ندیدگی
آب ندیده
آب نشاط
آب نکشیده
<صفحه 15>