چیره شدن
|
چیره شده
|
چیره شونده
|
چیز
|
چیز جدیدی را پیدا کردن
|
چیز جدیدی ساختن
|
چیز داغ
|
چیز در هم فشرده
|
چیز كم بهتر از هیچ چیز است
|
چیزها
|
چیزهای بلند و رفیع
|
چیزهای گران بها
|
چیزهایی كه باعث تباهی می شود
|
چیزهایی كه در طبیعت بصورت جامد و مایع و گاز یافت می شود
|
چیزی
|
چیزی بیشتر از یکی
|
چیزی در آن نیست
|
چیزی را در معرض فروش گذاشتن به نحوی که هر خریدار قیمت بیشتری نسبت به دیگر خریداران پیشنهاد کند، آن چیز به او فروخته شود
|
چیزی را دوباره به دست آوردن
|
چیزی كه دیده بشود
|
چیزی كه روی آب حركت كند
|
چیزی كه لازمه چیز دیگر است
|
چیزی كه لازمه چیز دیگری است
|
چیزی که دیده بشود
|
چیزی که سر را بر روی ان میگذارند و میخوابند
|
چیستان
|
چیستی و چگونگی
|
چین بر پیشانی
|
چین پوست
|
چین پیشانی
|