«لغت نامه دهخدا»
[رَ / رِ] (اِ) حفره ای که دندان در آن جای دارد(1) : بادام چشمکانت رخنه شود موسه (کذا) وآن سیّودو گهرها هم بگسلد ز آره. خسروی. (1) - محتمل است کلمهء آرواره مرکب از این کلمه و واره به معنی جای باشد، چون چراغ واره.