آش بچگان

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (اِ مرکب) جندبیدستر. جندبادستر. قندزقوری. قندقیرس. (مخزن الادویه). گندبیدستر. جندقضاعه. گندسکلابی. خایهء سگ آبی. جندقندز. قسطور. قسطوریون(1) :
جندبیدستر آش بچگانست
که کند دفع علت صبیان.یوسفی طبیب.
(1) - Kastoreum.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر