«لغت نامه دهخدا»
[غَ دَ / دِ] (ن مف / نف) نم دیده. خیسیده. ترشده : بدرد خاست کمرگاه و پشتت از ترّی که پوشش زبرین تو بود آغرده.سوزنی. معنی جامهء تنگ و نازک و نیز تنگ و پاره پاره بدین کلمه داده و به همین بیت استشهاد کرده اند و ظاهراً همان معنی خیسیده و نم دیده انسب است، مگر شواهد دیگری یافته شود. || خوردشده.