«لغت نامه دهخدا»
[اَ رَ] (ع ص، اِ) شتری که بعلت جَرَد مبتلا باشد. || نرهء ستور، یا عام است. || پشت: رمی علی اجرَدِه؛ ای ظهره. || بسیار سبقت کننده و درگذرنده. (منتهی الارب). || مکان اجرد؛ زمین بی نبات. (زوزنی). جای بی نبات. و کذلک فضاء اجرد. (منتهی الارب). ج، اجارِد. || رجل اجرد؛ مرد بی موی. آنکه موی بر تن ندارد. ضدّ اشعر. خُردموی. (تاج المصادر) (زوزنی). مؤنث: جَرْداء. ج، جُرد. (منتهی الارب). || فرس اجرد؛ اسب کوتاه و تنک موی و آن مدحی است اسب را. (منتهی الارب). اسب بی مو. اسب [ و استر ]نرم موی. ج، جُرد. (زمخشری). || بی پرز (جامه). || آزاد. کامل. تمام: یوم اجرد؛ روز تمام. (منتهی الارب). || اجردان؛ دو روز یا دو ماه. (منتهی الارب).