اجفال

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) شتافتن. || اجفال الظلیم؛ رفتن شترمرغ بر زمین و شتافتن آن. (منتهی الارب). دویدن اشترمرغ. (تاج المصادر) (زوزنی). || شتابانیدن و گریزانیدن شترمرغ. (منتهی الارب). || بشتاب گریختن. || اِجفال الریح بالتراب؛ بردن باد خاک را و پرانیدن آن. (منتهی الارب). تیز وزیدن باد. باد ببردن خاک. (تاج المصادر). || اِجفالِ قوم؛ برکنده شدن قوم و رفتن آن. (منتهی الارب). || اجفال بر ارض؛ افتادن بر زمین. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر