«لغت نامه دهخدا»
[اَ لَ] (ع ص) آنکه دو لبش بر دندانها فراهم نیاید. آنکه لبش فراهم نیاید اندر وقت سخن گفتن. (زوزنی). آنکه لبش فراهم نیاید چون سخن گوید. (تاج المصادر). آنکه لبهای او بهم نیاید و دندان را نپوشد. آنکه دندانهای پیش وی گشاده باشد از لب سفلی. (منتهی الارب). گشاده دندانهای پیشین. || برهنه شرم. مردی که شرم او منکشف شود. آنکه شرم وی همیشه برهنه باشد.