«لغت نامه دهخدا»
[اِ کَ] (ع مص) احاکهء سیف در...؛ کار کردن شمشیر و جز آن در... کارگر آمدن در.... اثر کردن. (تاج المصادر) (مؤید الفضلاء): مااحاکه السیف؛ کار نکرد در آن شمشیر. (منتهی الارب). || اَحاکَتْهُ الشَفْرَهُ؛ برید آن را نشکرده.