«لغت نامه دهخدا»
[اَ مِ] (ع ص، اِ) جِ احمس. جایهای سخت و درشت. || مردان دلاور. || سالهای سخت و قحط ناک. || افتادن در هِنْدالاحامِس؛ افتادن در بلایا. - سنون احامس؛ سالهای قحط ناک.