«لغت نامه دهخدا»
[اَ مَ] (اِخ) ابن خطیب گنجه ای. خوندمیر در حبیب السیر (ج1 ص383) آرد: در جامع التواریخ جلالی مسطور است که امیراحمد پسر خطیب گنجه ای و مهستی که بغایت مشهور است، و در آن باب رساله ای علیحده مسطور است، معاصر سلطان محمود بودند و به ندیمی او اشتغال مینمودند و صاحب تاریخ گزیده جماعت مذکوره را از جملهء ندیمان سلطان محمود غزنوی شمرده اند ظاهراً سهو کرده یا غلط نوشته باشند و مناظرات میر احمد و مهستی مشهور است. حمدالله مستوفی گوید که قبل از آنکه مهستی بحبالهء نکاح امیراحمد درآید کسی نزد او فرستاده اظهار تعشق نمود والتماس ملاقات کرد و مهستی این رباعی نوشته فرستاد: تن با تو بخواری ای صنم درندهم با آنکه زبونیست هم درندهم یک تار سر زلف بخم درندهم بر آب بخسبم خوش و نم درندهم. و احمد در جواب او رباعی گفت و بفرستاد و آن رباعی درخور نقل نیست.