«لغت نامه دهخدا»
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن علی جوهری. سید علیخان در سلافه ذکر او کرده است. ولادتش در مکه بود و بدانجا پرورش یافت و در شعر و ادب برآمد. در عنفوان جوانی بهندوستان رفت، بیست و پنج سال در آنجا بگذرانید، پس از آن بمکه و از آنجا به ایران آمد و چندی بدینجا اقامت کرد و لیکن روزگار مساعدتش نکرده ناچار بهندوستان بازگشت و تا آخر عمر (1069 ه .ق .) در آنجا بود. او راست: قل للذی یبتغی دلیلا من غیر طول علی المهیمن ماذره فی الوجود الا فیها دلیل علیه بیّن. *** لما بدا لبدر یجلو دجی الظلام و اسفر ذکرت وجه حبیبی والشی ء بالشی ء یذکر. *** و اسمح الناس کفا من لایقول و یفعل و اعذب الشعر بیت یرویه عذب المقبل.