«لغت نامه دهخدا»
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن نصر جیهانی، مکنی به ابوعبدالله. وزیر نصربن احمدبن نصر سامانی صاحب خراسان. او مردی ادیب و فاضل بود. محمد بن اسحاق ندیم ذکر او آورده و گوید: او راست از کتب: کتاب آئین. کتاب العهود للخلفاء والامراء. کتاب المسالک و الممالک. کتاب الزیادات فی کتاب آئین من المقالات. و احمدبن ابی بکر کاتب این قطعه در هجاء او گفته است: ایا رب فرعون لمّا طغی و تاه و ابطره ما ملک لطفت و انت اللطیف الخبیر فأقحمته الیمّ حتی هلک فمابال هذا الذی لاأرا یدور بما یشتبهه الفلک الست علی اخذه قادراً فخذه و قد خلص الملک لک فقد قرب الامر من ان یقا - ل ذا الامر بینهما مشترک و الاّ فلم صار یملی له و قد لج فی غیّه و انهمک و لن یصفو الملک مادام فیه شریک و ان شک(1). و ابیات فوق را ابوالحسن محمد بن سلیمان بن محمد در کتاب فریدالتاریخ فی اخبار خراسان آورده است و هم دیگری در قدح او گفته و ظاهراً شاعر آن لحّام است: لا لسان لا رواء لا بیان لا عباره لا و لا ردّ سلام منک الاّ باشاره انا اهواک و لکن أین آثار الوزاره. و گوید: سپس السدید منصوربن نوح درگذشت و الرضی ابوالقاسم نوح بن منصور بجای او نشست و جیهانی همچنان بر وزارت باقی بود و بعد از آن در ربیع الاَخر سنهء 367 ه .ق . وی را خلع کردند و وزارت به ابوالحسین عبدالله بن احمد عتبی دادند. و رجوع به جیهانی شود. (1) - بیت ناقص است.