«لغت نامه دهخدا»
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد سهیلی خوارزمی، مکنی به ابوالحسن. محمودبن محمد اسلامی در تاریخ خوارزم آرد که: سهیلی یکی از اجلّهء خوارزم و از خاندان ریاست و وزارت و کرم و مروت بود، و ثعالبی گوید: او وزیربن الوزیر است: ورث الوزاره کابراً عن کابر موصوله الاسناد بالاسناد. و چنانکه اسلامی گوید وفات او در 418 ه .ق . بسرّمن رأی بود. و باز ثعالبی گوید او میان آلات ریاست و ادوات وزارت جمع کرده بود و در علوم و آداب صاحب سهام فائزه بود و در کرم و حسن شیم حظوظ وافره داشت. او راست: کتاب روضه السهیلیه در اوصاف و تشبیهات و بأمر و درخواست وی حسن بن حارث حسونی کتاب السهیلی را در دو مذهب شافعی و حنفی نوشت. وی شعر میگفت و از اشعار اوست این قطعه که معنی آن بی سابقه است: الا سقّنا الصهباء صرفاً فانها اعزّ علینا من عتاق الترحل و انی لاقلی النقل حبّاً لطعمها لئلا یزول الطعم عند التنقّل. و او راست در نیازک ها: فالشهب تلمع فی الظلام کأنها شرر تطایر من دخان النار فکأنها فوق السماء بنادق ال کافور فوق صلایه العطار. و هم از اوست در شعاع ماه در آب: کأنما البدر فوق الماء مطّلعاً و نحن بالشط فی لهو و فی طرب ملک رآنا فاهوی للعبور فلم یقدر فمدّ له جسر من الذهب. وی به سال 404 از خوارزم به بغداد شد و در آنجا اقامت گزید و وزارت خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بعلت هراسی که از وی داشت ترک گفت و چون به بغداد درآمد فخرالملک ابوغالب محمد بن خلف که در این وقت والی عراق بود اکرام وی کرد و با روی خوش بپذیرفت و آنگاه که فخرالملک درگذشت او از ترس مال خویش از بغداد بگریخت و بغریب صاحب بلاد علیاء تکریت و دجیل و نواحی آن پیوست و تا هنگام مرگ نزد وی ببود و آنگاه که وفات یافت بیست هزار دینار ترکهء او را غریب ببازماندگان وی تسلیم کرد. (معجم الادباء ج 2 ص 102). ابوعلی بن سینا در شرح حال خود گوید: و دعتنی الضروره الی الاتحال عن بخارا و الانتقال الی گرگانج و کان ابوالحسین السهیلی المحب لهذه العلوم بها وزیرا. و ابوعلی کتاب قیام الارض فی وسط السماء و کتاب التدارک لانواع خطاء التدبیر را به نام او نوشته است.