«لغت نامه دهخدا»
[اَ مَ] (اِخ) شریشی ملقب به کمال الدین. محمد بن شاکر در فوات الوفیات (جزء 1 ص60) آرد که او به بدرالدین بن الدقاق ناظر اوقاف حلب نوشت: مولای بدرالدین صل مدققا صیره حبک مثل الخلال لاتخش من عار اذا زرتنی فمایعاب البدر عندالکمال. شیخ صدرالدین بن وکیل بیت المال گوید: چون این دو بیت بدو رسید در جواب نوشت: یا بدر لاتسمعن قول الکمال فکل ما نمق زور محال فالنقص یعرو البدر فی تمه و ربما یخسف عندالکمال. و هم بدر مذکور بزیارت ابن الشریشی رفت و بدیدار او نایل نیامد، و این ابیات بدو نوشت: ان کمال الدین اذ زرته اصلحه الله علی کل حال وجدت حظی عنده ناقصا فصح ان النقص عندالکمال.