«لغت نامه دهخدا»
[مَ نَ / نِ] (اِ) اَمَنه. پشتهء هیزم : از آنکه گفتم کوه خشک مرا ملک است بخشک چوبی مالک کشید بر دارم هزار آمَنه(1) هیزم همه ز کوه خشک نهاده اند در انبار و من در انبارم.سوزنی. (1) - آمنه را در بیت سوزنی اَمْنهء نیز توان خواند. از این رو آمنه محتاج به شواهد دیگری است.