«لغت نامه دهخدا»
[اَ طُ رِ] (اِخ) پدر بانی دولت عثمانی، سلطان عثمان خان غازی و جدّ اعلای سلالهء عثمانیه است. او پسر سلیمان، یکی از امرای خوارزم بود. در هنگام خروج چنگیز پدر وی اولاد و عیال و اقربا و قبیلهء خود را به ایران کوچ داده و از آنجا بکنار دریاچهء وان رفت و در نزدیک اخلاط منزل گزید و او لقب سلیمان شاه داشته است و از این نام چنین مستفاد میشود که در وطن اصلی خویش فرمانروای کوچکی بوده است و در این وقت از فرمانروائی دست کشیده برای فرار از مظالم مغولان با چند صد تن از ایل خود و ستور و مواشی قوم نقل مکان کرده است و چون در اخلاط با عشایر کرد و ارمنی امتزاج آنان میسر نبود، درصدد یافتن محلی مناسب برآمده و در جانب جنوب غربی در جوار رقّه، در نزدیک قلعهء جعبر، آنگاه که از فرات عبور میکرد مغروقاً درگذشت و از این رو طایفهء او پراکنده شدند. از پسران وی دو تن بقصد بازگشت بموطن اصلی خویش در حینی که ببغداد میرفتند، از طغرل برادر کوچک با عده ای در حدود چهارصد، پانصد تن از افراد عائله بسمت شمال غربی توجه کرد و در جوار ارزروم قرب پاسین بمحلی که به سورملی چغوری موسوم بود، اقامت کرد، لکن چون شنید عساکر تاتار بدانجا نزدیک شده است، بقصد توطن در اناطولی یعنی قلمرو حکمرانی سلجوقیان حرکت کرد و در نزدیکی سیواس مصادف شد با جنگی که میان مغول و سلجوقیان درگرفته بود و سلجوقیان شکست خورده و پراکنده میشدند. پس بسائقهء جنسیت، با مغلوبین همدست شدند و این امر سبب غلبهء سلجوقیان شد و مغولان طالب صلح و عقد معاهده شدند. از این رو حکمران دولت سلجوقی آن زمان موسوم بسلطان علاءالدین، ارطغرل را مورد اکرام و التفات قرارداده و برای او خلعت فرستاد و ارطغرل با قوم خویش در نزدیکی آنقره، در میان کوههای خشک مسکن اختیار کرد (بسال 628 ه . ق.). چندی بعد وی پسر خود ساوجی بک را با مقداری هدایا به قونیه نزد امرای سلجوقی فرستاد و استدعا کرد که برای محل اقامت او و قومش زمینی بدهند و سلجوقیان در میان بروسه و کوتاهیه کوههای موسوم به طومانیج را ییلاق و سکود و شهر قرچه را قشلاق آنان تعیین کردند و ارطغرل در آنجا توطن کرده و بر اطراف و نواحی آن مسلط شد. در قرب محل اقامت ارطغرل دو عشیرت یکی بنام آقشار یا علی شار و دیگری موسوم به چاودار سکونت داشتند و ارطغرل این دو عشیره را مطیع خود ساخت و در آن نواحی تگورهای(1) مسیحی بودند و تگور قره حصار چون توسیع دایرهء نفوذ و اقتدار ارطغرل را مشاهده کرد، بعضی تجاوزات آغاز کرد. از این رو طغرل به قونیه رفت و سلطان علاءالدین را بفتح و تسخیر قره حصار تشویق کرد و علاءالدین با وی بمحاصرهء قره حصار آمد در آن وقت سردار مغول که با علاءالدین پیمانی داشت، نقض عهد کرد و ارک لی را که جزو قلمرو علاءالدین و نزدیک قونیه بود، متصرف شد. علاءالدین ناگزیر بدان صوب متوجه شد و محاصرهء قره جه حصار را بعهدهء ارطغرل گذاشت و ارطغرل با کمال شجاعت قلعه را فتح کرد و تگور آنجا را با سایر اسراء، بهمراه دوندارغازی برادر خویش بخدمت علاءالدین فرستاد. سپس ما بین سلاجقه مدت شش سال در امر وراثت تخت و تاج منازعاتی درگرفت و ارطغرل در این مدت بیطرفی اختیار کرد و در 680 ه . ق. در 92 و بروایتی در 96سالگی درگذشت. فرزند او عثمان غازی خلف و جانشین وی گردیده و سرکردهء قبیله شد و جسد ارطغرل را در قصبهء سکود دفن کردند. در آن قصبه مسجد جامعی از او برجای مانده است. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به «از سعدی تا جامی» تألیف برون ترجمهء حکمت ص 238 شود. (1) - کلمهء تگور، مخفف تاگور یعنی تاج وَر است. رجوع به تاگور شود.