ارغون

«لغت نامه دهخدا»

[اَ] (معرب، اِ) ارغن. (جهانگیری). ارغنون. (شعوری). مخفف ارغنون. (برهان). رجوع به ارغن و ارغنون شود. || (ص) اسب تند و تیز. (جهانگیری) (برهان). قسمی از اسپ تند و تیز. (رشیدی) :
چنان تاخت ارغون پولادسم
که در گنبد از گرد شد، ماه گم.اسدی.
هزار اسب دیگر بزرین ستام
از ارغون و از تازی تیزگام.اسدی.
ترا چه نالهء کوس و چه نالهء ارغن
بروز جنگ چو باشی نشسته بر ارغون.
قطران.
|| اسپی که از جانبی ترکی و از جانبی تازی بود. (آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر