«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) بریده شدن شیر و تمام ناخفتن آن. (منتهی الارب). || در آمیخته و مشتبه شدن هر چیزی. (منتهی الارب). بهم آمیختن شیر غلیظ و رقیق. (کنزاللغات). || شک بردن در رأی و تدبیر خود که چگونه صدور یابد. (کنزاللغات). المرغادّ؛ الشاک فی رأیه لایدری کیف یصدره، والمصدر من المرغادّ الارغیداد. (تاج العروس).