ارماش

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) برگ برآوردن درخت. || شکافته شدن. || بسیار نگریستن بسستی و بر هم زدن چشم. || اندک اشک ریزه ریختن: اَرْمَشَ فی الدّمع؛ ای ارَش قلیلاً. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر