ارمگان

«لغت نامه دهخدا»

[اِ مَ] (ص) تربیت کننده. (برهان). مربی. (جهانگیری) (برهان) :
گر تو بوی ارمگان کعبه
زرین کنی آستان کعبه
کعبه ز تو سد جاودان یافت
مکه ببقات ارمگان یافت.خاقانی.
|| (اِ) تربیت. (جهانگیری). || سعد. سعادت. (جهانگیری) (برهان) :
در طالع هرکه ارمگان یافت
سرمایهء عمر جاودان یافت.خاقانی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر