«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع مص) از. ازیز. سخت جوشیدن: اَزَّت القِدْرُ. || بجوش آمدن: اَزَّت القِدْرُ. || آواز کردن ابر از دور: ازّت السحابه. || چیزی را سخت جنبانیدن: اَزَّ الشی ءَ. || درآمیختن چیزی را: اَزَّ الشی ءَ. || افروختن آتش: ازّ النارَ. (منتهی الارب).