«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (حرف اضافه + اسم، ص مرکب)از بر. (جهانگیری) (برهان). بیاد گرفتن و حفظ. (برهان) (آنندراج). - از بیر کردن؛ از بر کردن. (آنندراج) : با عطارد بسرخامه سخن داند گفت هر دبیری که بدیوان کند آنرا تقریر از پی رسم درآموختن نامه کنند نامهء خواجه، بزرگان و دبیران از بیر.فرخی.