ازلعباب

«لغت نامه دهخدا»

[اِ لِ] (ع مص) ازلعباب سحاب؛ کثیف شدن ابر. (منتهی الارب). || ازلعباب سیل؛ بسیار شدن توجبه و تدافع کردن. (منتهی الارب): ازلعب السیل؛ کثر و تدافع. (قطر المحیط). بسیار شدن سیل چنانکه بسیار چیزی را فراهم آرد. (کنز اللغات).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر