اسپندار

«لغت نامه دهخدا»

[اِ پَ] (اِ) شمع، که معشوق پروانه است. (برهان). || مخفف اسپندارمذ. || بودن نیر اعظم در برج حوت. (برهان). اسفندار. || درختی است که مطلق باثمر نبوده مثل پده و آنرا اسپیدار و اسفید نیز گویند. (مؤید الفضلاء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر