اسپنوی

«لغت نامه دهخدا»

[اِ پَ] (اِخ) کنیزک تژاو داماد افراسیاب. گویند او بسیار جمیله بود و چون تژاو بگریخت بیژن او را متصرف شد و به اضافهء کاف بعد از حرف ثالث که اسپکنوی باشد، هم به نظر آمده است. (برهان) (مؤید الفضلاء) :
یکی ماهروئی بنام اسپنوی
سمن پیکر و دلبر و مشکبوی.فردوسی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر