«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ فَ] (ع مص) فراخ گشتن چیزی. (منتهی الارب). فراخ شدن. (تاج المصادر بیهقی). || استجافهء مکان؛ خالی یافتن جای را. (منتهی الارب).