استحار

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص) استحار دیک؛ بانگ کردن خروس سحرگاهان. (از منتهی الارب). بانگ کردن خروز در سَحَر. (زوزنی). || سحرگاه رفتن. (زوزنی). در سحرگاه رفتن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر