«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) استخلاء مکان؛ خالی شدن جای. (از منتهی الارب). خالی خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خلوت جستن. خلوت خواستن برای نهانی گرفتن چیزی: استخلاء از ملک؛ خلوت خواستن از پادشاه. (از منتهی الارب).