«لغت نامه دهخدا»
[نَ / نِ] (اِ) استخوان بالای مغز از کاسهء سر. قحف. || صاحب جهانگیری گوید در بعض فرهنگها به معنی کاسهء سر [ جمجمه ] و شقیقه نیز آمده است. || کام. فک اعلی یعنی آنجای که بحلقوم نزدیک و به عربی حنک باشد. (برهان). || عظم مصفات(1): القحف؛ بر آهیانه زدن. (تاج المصادر بیهقی). آنجای از سر کودک که می جنبد. (مؤید الفضلاء). یافوخ. . (فرانسوی) (1) - Ethmoide