«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) بیرون آوردن. || پوشیدن خبر را. || حاجت روا کردن. (منتهی الارب). || بپایان چیزی رسیدن. || تمام علف خوردن ستور. خوردن ستور تمام علف را. (منتهی الارب): استلفث الرعی؛ خورد ستور همهء علف چراگاه را و چیزی از آن باقی نگذاشت.