«لغت نامه دهخدا»
[یی] (اِ) شراره. شرر آتش : زآتش حسرت و آییژ حسد صد کرت سوختی سینهء بحر و دل کان آزردی. سراج الدین قمری. || بویمادران. رجوع به ابیژ و آبید و اَبید شود. و البته یکی از این صور درست و باقی مصحف است.