اسخین

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (اِخ)(1) اِسخینُس. یکی از فلاسفهء اثینه (آتن). پدر او مبار (عصیب) فروش و بقول دیوژِن لائِرت وی پسر لیسانیساس بود و با سقراط رابطهء دوستی بی آلایش داشت و گویند سقراط دربارهء اسخینس گفته بود: تنها پسر مبار (عصیب) فروشی مرا بحق المعرفه شناخته و چنانکه باید احترام کرده است، و باز دیوژن گوید: کسی که بسقراط پیشنهاد فرار از زندان کرد همین اسخینس بود نه اقریطون(2). ولی این حکیم دانشمند بفقر و فاقه روزگار میگذرانید. سقراط او را اندرز میداد که از خویشتن وام گیرد، یعنی از خرج خود بکاهد و قناعت و صرفه جوئی پیش گیرد تا محتاج ناکسان نشود. هنگامی مبلغی بدو وام دادند و او دکان عطرفروشی در آتن باز کرد اما بخت او یاری نکرد و کار وی به افلاس کشید. آنگاه عزم رحیل بسرقسطه (سیراکوز) کرد و بدربار حکمران آن ناحیت التجا برد. آریستیپوس(3)او را گرامی داشت و سپس هنگام تبعید دیونی سیوس(4) اصغر، به آتن بازگشت و مجدداً دچار مضیقه گردید. تدریس فلسفه آزادانه و در ملا عام ممکن نبود، زیرا که کار به اهانت و تمسخر افلاطون و ارسطو میکشید، ناگزیر اسخینوس بتدریس خصوصی آغاز کرد و بنوشتن خطابه های قضاه نیز توجهی خاص مبذول داشت. در رسالهء فتیوس(5) خطابه های قضائی فرینی خوس(6) را جمع آوری کرده و او را در ردیف بهترین خطبا معرفی می کند و می گوید: خطابه های فرینی خوس مقیاس و معیار سبک سلیم آتیکی است. هرموگنس(7) هم از این خطیب به احترام نام می برد. اسخینوس چند رسالهء فلسفی داشته لکن مقداری ناچیز از آنها باقی مانده است. (دائره المعارف بریتانیکا). سه رساله منسوب بوی بنام: تقوی، ثروت، مرگ بلاشک از او نیست و از مؤلفی مجهول است که بغلط بدو نسبت کرده اند. (قاموس الاعلام ترکی).
(1) - Aeschine.
(2) - Criton.
(3) - Aristippus.
(4) - Dionysius.
(5) - Photius.
(6) - Phrynichus.
(7) - Hermogenes.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر