اسراع

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) شتابیدن. (تاج المصادر بیهقی). اکراب. توحّی. شتافتن. بشتافتن: اسرع فی السیر؛ بشتافت. (منتهی الارب). || تیزگام شدن. || صاحب ستور شتاب رو شدن. (منتهی الارب). خداوند ستور تیزرو شدن. (تاج المصادر بیهقی). صاحب شتر تیزرو شدن. صاحب چاروای شتاب رفتار شدن. || شتاباندن. شتابانیدن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر