اسعاط

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) دارو در بینی ریختن. دارو به بینی واکردن. (تاج المصادر بیهقی). دارو به بینی فروبردن. (زوزنی). سَعوط در بینی کردن. دارو ریختن در بینی. (منتهی الارب)(1): اسعطه الدواء. || مبالغه کردن در تفهیم علمی. || نیزه بر بینی زدن و بعضی گفته اند نیزه زدن مطلقا. (از منتهی الارب). نیزه بر سینه زدن. (تاج المصادر بیهقی).
(1) - Employer comme errhin.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر