«لغت نامه دهخدا»
[اَ قَ] (معرب، اِ) (از یونانی اسقلفیاس(1)) حنین آنرا در مفردات جالینوس قنابری نامیده و او و کسانی که در این قول متابعت وی کرده اند اشتباه کرده اند زیرا قنابری نیز در شام نزد کافهء مردم مشهور است و ماهیت آن ماهیت اسقلیفیاس نیست منفعت آنرا هم ندارد و قنابری را دیسقوریدوس و جالینوس در بسائط خویش نیاورده اند. دیسقوریدوس گوید نباتی است دارای شاخ های دراز و بر شاخه ها برگی مستدیر که شکل آن به برگ قسوس ماند و دارای عروق نازک بسیار و خوشبو است و بوی شکوفهء آن نامطبوع است و بزردی شبیه ببزر فالاقیس است و در کوهها روید و اگر عروق آنرا با خمر بنوشند مغص و گزندگی هوام را سود دهد و چون برگ آنرا ضماد کنند بجهت جراحت های خبیثهء عارضه در پستان و رحم مفید است. جالینوس گوید من این گیاه را تجربه نکرده ام و در باب آن چیزی نگویم. (ابن البیطار با مقابلهء ترجمهء لکلرک)(2). در ابن البیطار چ مصر، اسقلیناس آمده است. (1) - Asxlephias. (2) - Asclepias vincotoxicum.