«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) خاموش کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خموش کردن. ساکت کردن. تسکیت. تسکین. || منقطع گشتن سخن. منقطع شدن سخن. یقال: اسکت؛ اذا انقطع کلامه فلم یتکلم. (منتهی الارب).