«لغت نامه دهخدا»
[اِ کُ] (فرانسوی، ص)(1) از لاتینی اسکلاستیکوس(2)). مَدْرَسی. || متعلق بمدارس قرون وسطی: فلسفهء اسکلاستیک. چون در قرون وسطی بحث علمی و حکمی تقریباً یکسره منحصر بود بآنچه در مدارس دیر و کلیسا واقع میشد و تعلیمات مقید بود بقیود مدارس مزبور یعنی دستور اولیای دین مسیح و مدرسه را بزبان لاتینی اسکولا میگفتند از اینرو کلمهء علم و حکمت آن دوره را منتسب به اسکولا کرده اسکولاستیک نامیده اند. علم و حکمت اسکولاستیک خصایصی داشته که هرگاه این کلمه گفته میشود آن خصایص جلوه میکند و مختصر آن این است: خصایص اسکلاستیک: نخست بطور کلی تحقیقات علمی و حکمی برای اثبات اصول دین و استوار ساختن عقاید بود نه کشف حقایق، تا آنجا که اولیاء دین بصراحت میگفتند ایمان بر عقل مقدم است یعنی برای ایمان فهم لازم نیست اوّل باید ایمان آورد سپس درصدد فهم برآمد، چه تا ایمان نباشد فهم حاصل نشود. بنابراین اهتمام اهل تحقیق همه متوجه بود باینکه عقل را خادم ایمان قرار دهند و علم را با احکام دین سازگار کنند چه اصول دین که از جانب خداوند بانسان افاضه شده البته حق است و عقل را نرسد که منکر آن شود. دوم استقلال فکر و آزادی رأی در کار نبود. در آغاز امر، اتکاء و استناد همه بر مندرجات کتب مقدس و احکام و تعلیمات اولیاء دین بود، و هرکس از آن تعلیمات بیرون میشد گرفتار تکفیر و حبس و آزار میگردید یا میبایست توبه و استغفار و آنچه را گفته و نوشته انکار کند و کسانی که بواسطهء تخطی از احکام اولیای دین گرفتار عقوبت گردیده یا بقتل رسیده اند و زنده سوزانیده شده اند بسیارند. و همچنین مکرر اتفاق افتاده که کتب و رسائل را بواسطهء مخالفت با اصول دین سوزانیده اند. پس از آنکه اهل تحقیق متوجه تعلیمات حکمای پیشین شدند و آراء ایشان را با احکام اولیاء دین موافق ساختند تعلیمات مزبور همان کیفیت پیدا کرد، و اگر کسی نظری مخالف رای ارسطو اظهار میداشت کفر گفته بود. نتیجه اینکه تحقیق علمی بجای آنکه مبتنی بر مشاهدات و تجربیات و تعقل و مطالعه در امور و حقایق و واقعیات باشد همه مبتنی بر گفته های پیشینیان بود و افکار جدید ظاهر نمیساختند و اصول و حقایق تازه نمی جستند. تنها تعلیمات دانشمندان گذشته را مسلم دانسته مأخذ میگرفتند و همواره موضوع بحث قرار میدادند. سوم چون اصول و مبانی علمی موضوع نظر و تفتیش و تحفص نمی توانست واقع شود قوهء عقلی فقط متوجه مباحثه و مناظره و مجادله بود، و همواره بازار بحث منطقی را گرم داشتند، و دل خود را بالفاظ خوش میکردند. موضوع مباحثات هم از این قبیل بود: آیا علم خدا افزایش پذیر هست یا نه؟ آیا کبوتری که روح القدس بصورت او درآمد حیوان واقعی بود؟ اقنوم اول که نازاده است آیا این خاصیت ذاتی اوست؟ حضرت عیسی را چون بدار ��شیدند دست و پا و پهلویش را مجروح کردند بعد که دوباره زنده شد آیا جای زخمهای او باقی بود؟ پیش از خلقت آدم فرشتگان کجا منزل داشتند؟ حضرت آدم هنگام هبوط بچه قد و قامت بود؟ نخستین حکیم اسکلاستیک، اسکت اریژن(3) را میدانند (نیمهء مائهء سوم م.)، پس از او از آنسلم(4)، آلبر کبیر(5) و تماس آکن(6) باید نام برد. رجوع بسیر حکمت در اروپا ج1 ص109 ببعد شود. (1) - Scolastique. (2) - Scolasticus. (3) - Scot Erigene. (4) - Saint Anselme. (5) - Albert le Grand. (6) - Saint Thomas d'Aquin.