آباء

«لغت نامه دهخدا»

(ع اِ) جِ اَب. پدران.
- آباء علوی؛ افلاک و ستارگان. سبعهء سیاره.
- آباء عنصری؛ آخشیجان. چارآخشیج. عناصر اربعه. بسائط. چهاراَرکان. امهات. اسطقسات. ارکان اربعه. کیان :
مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی
آباء و سطقسات غلامند و پرستار.سنائی.
- آباء یسوعیین؛ کشیشان پیرو طریقت ایگناس.