«لغت نامه دهخدا»
[یَ] (اِخ) از قدمای شعرای زبان فارسی بوده و رادویانی در ترجمان البلاغه اشعار زیر را از او آورده است. (یادداشت مؤلف) : از جود به سائل دهد اقلیم ز دشمن(1) همواره به نوک قلم اقلیم ستانی. * آن شاه با کفایت و آن میر بی کفو ارزاق را از ایزد کافی کفش کفیل شاهی که پیش سائل و زائر فرستد او پرسش به شست منزل [ و ] مالش به شست میل. * ای آنکه ریاست را بنیادی و اصلی چونانکه سیاست را کانی و مکانی. * شهی وقف کرده بر آمال مال چن او نی به مردی کسی ز آلِ زال. * دو چیز بود برزم تو ماتم و سور هم ماتم دشمنان و هم سور نسور. * دو زلفگانش چلیپا شد و لبان عیسی رخش زبور ملاحت شد و میان زنار. (1) - کذا، ظ: از جود به سائل دهی اقلیم و ز دشمن.