«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ رَ / رِ] (ص مرکب)یک پارچه. یک لخت. (یادداشت مؤلف) :کمان وی بدان روزگار چوبین بود بی استخوان، یکپاره، چون درونهء حلاجان. (نوروزنامه).