«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ هَ] (ص مرکب)یکتای پیراهن. یک لاقبا. || (ق مرکب) با پیرهنی تنها بر تن : شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی همچو شمع خلوت فانوس یکتاپیرهن. ابوطالب کلیم (از آنندراج). و رجوع به یکتای پیراهن شود.