«لغت نامه دهخدا»
(حامص) نیرو. قوت. طاقت. توان. تاب. استطاعت. این کلمه غالباً با « دادن» و «کردن» صرف شود چنانکه گویند دلم یارایی نداد. چشمم یارایی نمی کند ببینم. عقلم یارایی نمی کند بفهمم. زورم یارایی نداد بردارم. عمرش یارایی نکرد.