یخ تراش

«لغت نامه دهخدا»

[یَ تَ] (اِ مرکب) ابزاری که بدان یخ را می شکنند و می تراشند. (ناظم الاطباء). آلتی آهنین چون اره برای تراشیدن یخ پالوده و جز آن. داس گونه ای که بدان یخ تراشند پالوده و غیره را. ارهء درشت به شکل داسی هلالی تراشیدن یخ را. (یادداشت مؤلف). افزاری باشد به صورت داس که بدان یخ تراشند. (آنندراج) :
یخ تراشی که به دست مه خود می بینم
به ز ماه نو عید رمضان است مرا.سیفی.
|| (نف مرکب) تراشندهء یخ.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر