«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ رَ هَ / هِ] (ق مرکب)یک باره. یکسره. به کلی. بالتمام. تماماً. به یک بارگی. (یادداشت مؤلف) : دگر نخواهم گفتن همی سرود و غزل که رفت یکرهه(1) بازار و قیمت سرواد. لبیبی. و رجوع به یکره شود. (1) - ن ل: یکسره، و در این صورت اینجا شاهد نیست.