«لغت نامه دهخدا»
[یَ / یِ مَ نِ] (ص مرکب)هم منش. متحدالطبع. (یادداشت مؤلف). یک سیره. یک نهاد. بر سیرت و طبع واحد. متحد. یک زبان. هم قول. متحدالقول : به هر نیک و بد هر دوان یک منش به راز اندرون هر دوان بدکنش.بوشکور.