«لغت نامه دهخدا»
[یَ لَ / لِ گَ] (اِ مرکب) یلخی. ایلخی. خیل. گلهء اسب. (یادداشت مؤلف). - یله گرد چرا کردن؛ در ایلخی چریدن. آزاد و یله چرا کردن : مالهاشان یله گرد چرا می کنند. (از تحفهء اهل بخارا). و رجوع به یلخی شود.