«لغت نامه دهخدا»
[اَ رَ] (اِخ) عمیدالدین اسعدبن نصر انصاری. وزیر سعدبن زنگی، اتابک فارس. وی پس از رکن الدین صلاح کرمانی به وزارت رسید و در زمان اتابکیِ سعدبن زنگی به سفارت نزد سلطان محمد خوارزمشاه رفت و پس از وفات سعدبن زنگی که سلطنت به پسر او ابوبکر رسید به تهمت مکاتبهء با محمد خوارزمشاه دستگیر و در قلعهء اشکنوان محبوس شد و پس از پنج یا شش ماه در جمادی الاولی یا جمادی الثانیهء سال 624 ه .ق . درگذشت. و بیشتر شهرت او بواسطهء قصیده ای است که در شکایت از روزگار در حبس سرود، مشتمل بر 111 بیت، و تاج الدین پسر او آن اشعار را بر دیوار قلعه نوشت. اول قصیده این است: من یبلغنّ حمامات ببطحاء ممتّعات بسلسال و خضراء. و این رباعی فارسی نیز از اوست: ای وارث تاج و ملکت و افسر سعد بخشای خدای را بجان و سر سعد بر من که چو نام خویشتن تا هستم همچون الف ایستاده ام بر سر سعد.