«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع مص) سرزنش کردن. خوار کردن. شکستن کسی را. خوار شمردن. خرد و حقیر پنداشتن. || درشتی کردن. (زوزنی). || ترساندن. || بند کردن. || پیش آمدن کسی را بمکروه. غلبه کردن. قهر کردن. (تاج المصادر بیهقی).